English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7232 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
queue U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
queued U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queue U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queues U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queueing U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
jobs U فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
job U فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
server U که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
ttl U SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
caretaker status U وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
remotest U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
anticipator U منتظر
trray U منتظر
waiting U منتظر
expectant of U منتظر
wistful U منتظر
anticipatory U منتظر
waiter U منتظر
waiters U منتظر
inexpectant U نا منتظر
anticipant U منتظر
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
to look out U منتظر بودن
trray U منتظر شدن
await U منتظر بودن
awaits U منتظر بودن
awaiting U منتظر بودن
awaited U منتظر بودن
abhide U منتظر بودن
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
less than release unit U یکان منتظر حمل
i await you U منتظر شما هستم
hold one's horses <idiom> U باصبوری منتظر ماندن
sweat out <idiom> U با دلواپسی منتظر بودن
on deck U دونده منتظر نوبت
to look forward to something U منتظر چیزی شدن
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
to wait for any one U منتظر کسی شدن
to look for anything U منتظر چیزی شدن
hold breath U منتظر یک اتفاق بودن
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
abide U منتظر شدن وفا کردن
abided U منتظر شدن وفا کردن
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
abides U منتظر شدن وفا کردن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward to something U با خوشحالی منتظر چیزی شدن
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
lie over U متمایل بودن منتظر ماندن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
bide one's time <idiom> U صبورانه منتظر فرصت بودن
trooping U افراد
trooped U افراد
personnel U افراد
troop U افراد
enlisted personnel U افراد
enlistedman U افراد
men U افراد
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
sleeps U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleep U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
sleeping U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
job U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
ready U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readied U که منتظر است تا قابل استفاده شود
jobs U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
readying U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies U که منتظر است تا قابل استفاده شود
wait U چشم براه بودن منتظر شدن
waited U چشم براه بودن منتظر شدن
waits U چشم براه بودن منتظر شدن
to look forward to something excitedly U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to feverishly look forward to something U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
filler personnel U افراد جایگزینی
roll call U نامیدن افراد
equal status persons U افراد همپایه
enlistee U افراد داوطلب
enlisted personnel U طبقه افراد
category U طبقه افراد
platoons U جوخهء افراد
platoon U جوخهء افراد
packed out پر و مملو از افراد
liberty men U افراد مرخصی
cognoscenti U افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
top-level U افراد عالیرتبه
head counts U جمع افراد
service club U باشگاه افراد
head count U جمع افراد
withindoors U افراد داخل
personnel status U وضع افراد
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
To stand someone up . U کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
ready U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readied U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readying U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readies U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
rouse out U بیدار کردن افراد
posse comitatus U دسته افراد پلیس
morale U روحیه افراد مردم
coachload U افراد سوار بر درشکه
aptitude area U حیطه قابلیت افراد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
noncombatant U افراد غیر نظامی
play the field <idiom> U با افراد مختلفی قرارگذاشتن
transfer station U محل انتقال افراد
part owners U افراد شریک المال
personal error U خطاهای انفرادی افراد
condemn U محکوم کردن افراد
condemning U محکوم کردن افراد
condemns U محکوم کردن افراد
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
favouritism U افراد مورد توجه
receptee U افراد مورد پذیرش
troops U افراد قسمتها سربازان
top-level U توسط افراد عالیرتبه
family size U تعداد افراد خانواده
transfer station U محل اعزام افراد
commando U افراد نیروی مخصوص
avast U افراد به جای خود
close station U افراد بدو مرخص
billet slip U کارت محلهای افراد
billet slip U لوحه اسکان افراد
swallow one's pride <idiom> U متواضع کردن افراد
the common wealth of learning U افراد اهل علم
characterization U نوشتن بیوگرافی افراد
cimmerian U افراد کشور فلمات
dependents U افراد تحت تکفل
commandos U افراد نیروی مخصوص
bachelor quarters U منازل افراد مجرد
special olympics U المپیک افراد استثنایی
target audience U افراد مورد نظر
Time and tide wait for no man . <proverb> U زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
it will pay to wait U به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
chartering U بین افراد دلالت کند
posses U دسته افراد پلیس جماعت
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
posse U دسته افراد پلیس جماعت
charters U بین افراد دلالت کند
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
assembly U محل بسیج افراد احتیاط
biographical information blank form U فرم پر نشده بیوگرافی افراد
troop housing U کوی درجه داران یا افراد
biographical intelligence U اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
aptitude area U حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
intransit strenth U افراد در حال حرکت یا انتقال
huddling U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddle U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
Do not admit any outsiders. U افراد غیره را راه ندهید
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1popsicle
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1internalising somatic systems
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com